شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

چهل و دو

مِی هست و اعتدالِ هوا هست و سبزه هست
چیزی که نیست صحبت یارانِ جانی است

یاری به دست‌ آر موافق، تو «وحشیا»
کآن یار، باقی است و خود این جمله فانی است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد