گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
مده از خنده فریب و مزن از غمزه، خدنگ
رو که ما را به تو منبعد نه صلح است و نه جنگ
عذرم این بس اگر از کوی تو رفتم که نماند
نام نیکی که توانم بدلش ساخت به ننگ
بلبل آن به که فریب گل رعنا نخورد
که دو روزی است وفاداری یاران دورنگ
مجتبیٰ فرد
سهشنبه 17 بهمنماه سال 1391 ساعت 12:42 ق.ظ
گو خاک تیره، زر کن و سنگ سیاه، سیم
آن کس که یافت آگهی از کیمیای عشق
پروانه محو کرد در آتش وجود خویش
یعنی که اتحاد بود انتهای عشق
این را کِشد به وادی و آن را برد به کوه
زینها بسی است تا چه بود اقتضای عشق
«وحشی» هزار ساله ره از یار سوی یار
یک گام بیش نیست ولیکن به پای عشق
مجتبیٰ فرد
دوشنبه 16 بهمنماه سال 1391 ساعت 02:12 ق.ظ
شمع بزم غیر شد با روی آتشناک، حیف
ریخت آخر آبروی خویش را بر خاک، حیف
روبهرو بنشست با هر بیرهورویی، دریغ
کرد بیباکانه جا در جمع هر بیباک، حیف
ظلم باشد اختلاط او به هر نااهل، ظلم
حیف باشد بر چنان رو دیدهی ناپاک، حیف
در خم فتراک، «وحشی» را نمیبندی چو صید
گوییا میآیدت زان حلقهی فتراک، حیف
مجتبیٰ فرد
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1391 ساعت 01:32 ق.ظ
به سودای تو مشغولم، ز غوغای جهان فارغ
ز هجر دائمی ایمن، ز وصل جاودان فارغ
سخن را شسته دفتر بر سر آب فراموشی
چو گُل از پای تا سر گوش اما از زبان فارغ
مجتبیٰ فرد
شنبه 14 بهمنماه سال 1391 ساعت 01:24 ب.ظ
قیمت اهل وفا یار ندانست دریغ
قدر یاران وفادار ندانست دریغ
یار هر خار و خسی گشت در این گلشن، حیف
قیمت آن گل رخسار ندانست دریغ
زارم انداخت ز پا خواری هجران هیهات!
مُردم و حال مرا یار ندانست دریغ
مجتبیٰ فرد
جمعه 13 بهمنماه سال 1391 ساعت 01:56 ق.ظ
دیگر از شهرم چه خوشحالی چو آن مهپاره رفت
چون ز کنعان رفت یوسف، دیگر از کنعان چه حظ؟
جانب بُستان چه میخوانی مرا ای باغبان؟
با من آن گلپیرهن چون نیست در بُستان چه حظ؟
مجتبیٰ فرد
پنجشنبه 12 بهمنماه سال 1391 ساعت 01:50 ق.ظ
تکیه کردم بر وفای او غلط کردم، غلط
باختم جان در هوای او غلط کردم، غلط
عمر کردم صرف او، فعلی عبث کردم، عبث
ساختم جان را فدای او غلط کردم، غلط
دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم، خطا
سوختم خود را برای او غلط کردم، غلط
مجتبیٰ فرد
چهارشنبه 11 بهمنماه سال 1391 ساعت 01:00 ق.ظ