من اگر این بار رفتم، رفتم آزارم مکن
این تغافلهای بیش از پیش، در کارم مکن
پای برگشتن نخواهم داشت، خواهم رفت و ماند
در تماشاگاه دیگر، نقش دیوارم مکن
بنده میخواهی؟ ز خدمتکار خود غافل مباش
میشود ناگه کسی دیگر خریدارم، مکن
من که مستم مجلست گر هست و میر مجلسی
بزم خود افسرده خواهی کرد، هشیارم مکن
عزت سگ هست در کوی تو، «وحشی» خود چه کرد
گر چه عاشق خوار میباید، چوناین خوارم مکن