شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

دویست و چهل و شش

مده از خنده فریب و مزن از غمزه، خدنگ
رو که ما را به تو من‌بعد نه صلح است و نه جنگ

عذرم این بس اگر از کوی تو رفتم که نماند
نام نیکی که توانم بدلش ساخت به ننگ

بلبل آن به که فریب گل رعنا نخورد
که دو روزی است وفاداری یاران دورنگ

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد