شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

شصت و چهار

بسته بر فتراک و می‌پرسد که صیاد تو کیست؟
تیغ خون‌آلود، خود دارد که جلّاد تو کیست؟

ساختی کارم به یک پرسش که در کارت که بود
سخت پرکاری، نمی‌دانم که استاد تو کیست؟

لب کنی شیرین و پرسی کیست چون بینی مرا
بنده‌ام یعنی نمی‌دانی که فرهاد تو کیست؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد