گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
عاشق یکرنگ را یار وفادار هست
بندهی شایسته نیست ور نه خریدار هست
گر چه لبت میدهد مژدهی حلوای صبح
مانده همآن زهرچشم، تلخی گفتار هست
لازمهی عاشقی است رفتن و دیدن ز دور
ور نه ز نزدیک هم، رخصت دیدار هست
«وحشی» اگر رحم نیست در دل او گو مباش
شکر که جان تو را طاقت آزار هست
مجتبیٰ فرد
چهارشنبه 4 آبانماه سال 1390 ساعت 01:02 ق.ظ