گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
هر دلی کز عشق، جانِ شعلهاندوزش نبود
گر سراپا آتشِ سوزنده شد سوزش نبود
عشق را آماده بود اسباب و جان مستعد
کار چون افتاد با دل، بختِ فیروزش نبود
در کمانِ ناز، آن تیری که من میخواستم
بود پَر، کش لیک پیکان جگردوزش نبود
طاقت آوردیم چندین سال از او بیگانگی
آشنایی شد ضرورت، تاب یک روزش نبود
مجتبیٰ فرد
چهارشنبه 19 بهمنماه سال 1390 ساعت 01:25 ق.ظ