گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
خُرّم دل آن کس که ز بستان تو آید
گل در بغل از گشت گلستان تو آید
ما با لب تفسیده ره بادیه رفتیم
خوش آن که ز سرچشمهی حیوان تو آید
خوش میگذری، غنچهگشای چمن کیست؟
این باد که از جنبش دامان تو آید
«وحشی» مرض عشق کُشد چارهگران را
بیچاره طبیبی که به درمان تو آید
مجتبیٰ فرد
چهارشنبه 3 اسفندماه سال 1390 ساعت 09:16 ق.ظ