چرا خود را کسی در دام صد بینسبت اندازد
رَوَد با یک جهان نااهل، طرح صحبت اندازد
نگه دار آب و رنگ خویش ای یاقوت پر قیمت
که بیآبی و بیرنگی، خلل در قیمت اندازد
خلاف عقل باشد مِی نخورده جامه آلودن
بَرَد خود را کسی در شاهراه تهمت اندازد
مجال گفتوگو تنگ است، گو «وحشی» زبان در کش
همآن به کاین نصیحتها به وقت فرصت اندازد