شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

صد و نود و چهار

ز حرف و صوت بیرون است راز عشق من با او
رموز عشق وجدانی است، در گفتار کی گنجد؟

من و آزردگی از عشق او، حاشا معاذلله
دلی کز مهر، پُر باشد در او آزار کی گنجد؟

چه جای مرهم راحت، دل بیمار «وحشی» را
به جز حسرت در آن دل کز تو شد افگار، کی گنجد؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد