آخر ای مغرور! گاهی زیر پای خود نگرزیر پای خود، سرِ عجز گدای خود نگراین چه استغنا و ناز است؟ این چه کبر و سرکشی است؟حسبهلله به سوی مبتلای خود نگراین مَبین جانا که آسان پنجهی صبرم شکستزور بازویِ غمِ مردآزمای خود نگر