الهی از میان ناپسندان بر کران دارش
ز دام حیلهی مردمفریبان در امان دارش
صدای شهپر شاهینی از هر گوشه میآید
تذرو غافلی دارم، مقیم آشیان دارش
خدایا با منش خوش سر گران داری و خرسندم
نه تنها با من و بس، با همه کس سرگران دارش
پدید آرد هوس از عشق با مردم جفاکاری
نمیخواهم بر این باشد، خداوندا بر آن دارش
تغافلکیش و کیناندیش و دوریجوی و وحشیخوی
عجب وضعی است خوش، یارب همیشه آنچنان دارش
زمان اول حسن است و هستش فتنهها در پی
الهی در امان از فتنهی آخر زمان دارش
خدایا فرصت یک حرف پندآمیز میخواهم
نمیگویم که با «وحشی» همیشه همزبان دارش