گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
نفروخته خود را ز غمت باز خریدیم
آن خطّ غلامی که ندادیم دریدیم
در دست نداریم به جز خار ملامت
زان دامن گل کز چمن وصل نچیدیم
این راه نه راهیست، عنان باز کش ای دل
دیدی که در این یک دو سه منزل چه کشیدیم
مانند سگ هرزهروِ صیدندیده
بیهوده دویدیم و چه بیهوده دویدیم
«وحشی» به فریب همه کس میروی از راه
بگذار که ما سادهدلی چون تو ندیدیم
مجتبیٰ فرد
دوشنبه 20 خردادماه سال 1392 ساعت 12:04 ق.ظ