شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

دویست و هفتاد و یک

ز کوی آن پری، دیوانه رفتم
نکو کردم، خردمندانه رفتم

ز من باور کند زاهد زهی عقل
که کردم توبه وز می‌خانه رفتم

سفر کردم ز کوی آشنایی
ز صبر و دین و دل، بیگانه رفتم

چه مِی بود این که ساقی داد «وحشی»
که من از خود به یک پیمانه رفتم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد