شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

دویست و هشتاد و دو

دلی و طاقت صد آه آتشین دارم
هم‌این منم که دل و طاقت چون‌این دارم

محیط جانب من بین و عذر رفته بخواه
که سخت، رخش‌گریزی به زیر زین دارم

مکن تغافل و مگذارم از کمند برون
که صید بیشه‌ی بسیار در کمین دارم

کدام صبر و چه طاقت چه دین و دل «وحشی»؟
از او نه صبر و نه طاقت نه دل نه دین دارم
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد