شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی
شبی با وحشی

شبی با وحشی

گزیده دیوان اشعار وحشی بافقی

سی‌صد و شانزده

چه کم می‌گردد از حشمت بلاگردان نازم کن
نگاهی چند نازآلوده در کار نیازم کن

درخت میوه‌ای داری صلای میوه‌ای می‌زن
ولی اندیشه از گستاخی دست درازم کن

به هیچم می‌توان کردن تسلی گر دلت خواهد
نمی‌گویم که خاص از شیوه‌های دلنوازم کن

حجاب‌ست این‌که خالی می‌کند پهلوی ما از تو
به یک جانب فکن این شرم، و رفع احترازم کن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد